جدول جو
جدول جو

معنی زاهد خشک - جستجوی لغت در جدول جو

زاهد خشک
(هَِ دِ خُ)
کنایه از زاهدی است که نهایت اهتمام در زهد و پرهیزکاری داشته باشد. (برهان قاطع). زاهدی که نهایت اهتمام بزهد داشته باشد. (فرهنگ رشیدی) ، زاهد بی درد. (برهان قاطع). زاهد جاهل. (برهان قاطع) (شرفنامۀ منیری). زاهد بی درد و جاهل و بی ذوق. (ناظم الاطباء). پارسائی که ظاهر شریعت را فهمیده از باطن آن خبر ندارد. (فرهنگ نظام). کنایه از زاهدی که در کار خود اهتمام تمام داشته باشد لیکن از دولت عشق بی بهره است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ دِ خُ نُ)
زاهد خشک است. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ یِ)
کنایه از زر و سیم. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به زاده شود
لغت نامه دهخدا
(جِ خُ)
زاجی است که از زاج سفید پس از، ازدست دادن تبلور (بوسیلۀ حرارت) بدست می آمد. (درمان شناسی دکتر عطائی ص 454). و رجوع به زاج سفید شود
لغت نامه دهخدا